یک روز نیست که گشتی در سایت ها
بزنم و اخبار تعطیلی کارخانه ها و بیکاری کارکنان و تعویق پرداخت حقوق ماهیانه ی آنها
را نبینم. مثلاً همین امروز تنها نگاهی به سایت ندای آزادی انداختم و در فهرست صفحه
ی اول تا به این ساعت از روز که هنوز به ظهر نرسیده، سه خبر از این دست به چشمم خورد
(تعویق سه ماه حقوق 80 کارگر کارخانه ی آلدا در دامغان، تعطیلی موقت کارخانه ی زرین سلولز و مرخصی اجباری 280 کارگر، کارخانه ی آب معدنی داماش نیز تعطیل شد). حال اخبار
سایت های دیگر و اخباری که منتشر نمی شوند، جای خود دارند. سیل بیکاران و شرایط کمرشکن
رکود اقتصادی و تنزل شدید ارزش بهای ريال در مقابل دلار و این نابسامانی که هر روز
بدتر از روز پیش می شود.
اعتراضات بازاری ها که از روز گذشته
آغاز شده و معلوم نیست تا به کی و تا به کجا پیش رود. اظهارات احمقانانه ی سرهنگ خلیل
هلالی، رئیس پلیس اماکن نیروی انتظامی، که اعلام کرد: «همیشه جمعیت شناوری در بازار
حضور دارند. حضور چند نفر و تماشای اوضاع دلیل بر تجمع و تعطیلی نیست و خبری تاکنون
در خصوص تعطیلی بازار نداشته ایم.» یا اظهارات دبیر کل تشکل محافظه کار اصناف و بازار
که ادعا کرده بود این بازاریان نبوده اند که مغازه ها را تعطیل کرده اند، بلکه افراد
اخلال گر بوده اند. همه ی اینها در حالی است که پلیس و نیروی امنیتی با باتوم و گاز
اشک آور به مردم حمله ور شده اند و دستگیری هایی صورت گرفته است و بازار امروز هم تعطیل
است. فیلم هایی نیز از این اعتراضات در فضای مجازی با سرعت پخش شده اند. اگر خبری از
تجمع و اعتراض نیست، وحشیگری نیروهای امنیتی برای چیست؟!
در این میان، جناب رهبر در سخنرانی
خود در میان جمعی از کسانی که "نخبگان و استعدادهای برتر جوان" خوانده شده
اند، با وقاحت و در کمال آرامش اعلام می کند «هدف اصلی از افزایش فشارها به ملت ایران،
وادار کردن ملت به تسلیم است. ملت ایران هیچ گاه تسلیم فشارها نشده و نخواهد شد و علت
عصبانیت دشمن نیز، همین موضوع است.» آخر او چه می فهمد از رنجی که مردم می کشند؟! چنان
سخن می راند که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده و نمی افتد.
تحریم های بین المللی و افتضاحاتی
که دولت هر روز بر آن دامن می زند، بذر فساد و بدبختی را چنان در این مملک پاشیده که
دیگر معلوم نیست با چه هزینه های گزافی می توان از آن رهایی جست.
No comments:
Post a Comment