Tuesday, January 22, 2013

نسرین ستوده را تنها پس از سه روز، باز هم به زندان بازگرداندند



همه چیز مهیاست برای یک مسافرت کوتاه با حضور گرم خانواده. شاید دمی بیاساید تن خسته و قلب شکسته ی مادر که مدت هاست می سوزد در تب و تاب دیدار عزیزان.

اما افسوس که دست دژخیم دراز است و میرغضب چون مار چمباتمه می زند بر آسایش و حق زیست انسان های وارسته.


کودک خردسال ناامیدانه در آغوش مادر جای می گیرد و در بهت و ناباوری می داند که لحظه ای دیگر این گرم ترین و امن ترین مأوای زندگی کودکانه اش را خواهند دزدید. دستان کودک به فضا چنگ می زنند و مادر دیگر نیست. گرمای زندگی را بار دیگر می شد پس از دو سال و چهار ماه حس کرد، اما باز هم فضای خانه از عطر نسرین خالی می شود...

به کدامین جرم؟ با کدامین گناه؟ در کدامین بیدادگاه این گونه با حقارت آزادی را به زنجیر می کشید و عدالت را در مسلخ دریوزگی قدرت سلاخی می کنید؟ شرمتان باد این حکومت.

No comments:

Post a Comment